-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:42523 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:34

چه شد كه پيامبر وعلماي مسيحي، تصميم به مباهله گرفتند؟
بخش با صفاي «نجران» با هفتاد دهكده تابع خود، در نقطه مرزي حجاز و يمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام، اين نقطه تنها منطقه مسيحي نشين، در حجاز بود كه به عللي از بتپرستي دست كشيده و به آيين مسيح گرويده بودند. (المعجم البلدان، ياقوت حموي 5/266 ـ 267)
پيامبر اسلام(ص) به موازات مكاتبه با سران دول جهان، و مراكز مذهبي، نامهاي به اُسقف نَجران (ابوحارثه) نوشت و طيٌ آن نامه، ساكنان نجران را به آيين اسلام دعوت نمود، كه مضمون نامه آن حضرت چنين است:
«به نام خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب (اين نامهاي است) از محمٌد پيامبر و رسول خدا به اسقف نجران، خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب را حمد و ستايش ميكنم و شماها را از پرستش «بندگان» به پرستش «خدا» دعوت مينمايم، شما را دعوت ميكنم كه از ولايت بندگان خدا خارج شويد و در ولايت خداوند وارد آييد و اگر دعوت مرا نپذيرفتيد (لااقل) بايد به حكومت اسلامي ماليات (جزيه) بپردازيد (كه در برابر اين مبلغ جزئي از جان و مال شما دفاع ميكند) و در غير اين صورت به شما اعلام خطر ميشود». (البداية و النهايه/153)
برخي از مصادر تاريخي شيعه اضافه ميكند كه آن حضرت آيه مربوط به اهل كتاب را، كه در آن همگي به پرستش خداي يگانه دعوت شدهاند نيز نوشت. (بحار 21/287)
نمايندگان پيامبر وارد نجران شده، نامه پيامبر(ص) را به اسقف دادند، وي نامه را با دقٌت هرچه تمامتر خواند و براي تصميم، شورايي مركٌب از شخصيتهاي بارز مذهي و غيرمذهبي تشكيل داد، يكي از افراد طرف مشورت «شرحبيل» بود كه به عقل و درايت و كارداني معروف بود، وي در پاسخ «اسقف» اظهار نمود كه اطلاعات من در مسائل مذهبي بسيار ناچيز است، بنابراين من حق اظهارنظر ندارم و اگر در غير اين موضوع با من وارد شور شويد، من ميتوانم راه حلهايي در اختيار شما بگذارم.
امٌا ناچارم مطلبي را تذكر دهم و آن اين كه ما مكرٌر از پيشوايان مذهبي خود شنيدهايم كه روزي منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان «اسماعيل» انتقال خواهد يافت، هيچ بعيد نيست محمٌد كه از اولاد اسماعيل است همان پيغمبر موعود باشد.
شورا نظر داد كه گروهي به عنوان «هيئت نمايندگان نجران» به مدينه بروند، تا از نزديك با محمٌد(ص) تماس گرفته دلائل نبوت او را مورد بررسي قرار دهند.
شصت تن از زبدهترين و داناترين مردم نجران انتخاب گرديدند، كه در رأس آنان سه تن پيشواي مذهبي قرار داشت.
1ـ «ابوحارثة بن علقمه» اسقف اعظم نجران كه نماينده رسمي كليساهاي روم در حجاز بود.
2ـ «عبدُ المسيح» رئيس هيئت نمايندگي كه به عقل و تدبير و كارداني معروفيت داشت.
3ـ «ايهم» كه فرد كهنسال و شخصيت محترم ملٌت نجران بشمار ميرفت. (تاريخ يعقوبي 2/66)
هيئت نمايندگي، هنگام عصر در حالي كه لباسهاي تجملي ابريشمي بر تن، و انگشترهاي طلا بر دست و صليبها بر گردن داشتند وارد مسجد شده به پيامبر(ص) سلام كردند ولي وضع زننده و نامناسب آنان آن هم در مسجد، پيامبر(ص) را سخت ناراحت نمود. آنان احساس كردند كه پيامبر(ص) از آنان ناراحت شده است امٌا علٌت ناراحتي را ندانستند كه چيست. فوراً با عثمان بن عفان و عبدالرحمان بن عوف كه سابقه آشنايي با آنان داشتند، تماس گرفتند و جريان را به آنها گفتند، آنها اظهار داشتند كه حلٌ اين گره به دست علي بن ابي طالب است، آنان به اميرمؤمنان مراجعه كردند علي(ع) در پاسخ آنها چنين گفت: «شما بايد لباسهاي خود را تغيير دهيد، و با وضع ساده بدون زر و زيور به حضور حضرت بياييد، در اين صورت مورد احترام و تكريم قرار خواهيد گرفت.»
نمايندگان نجران با لباس ساده بدون انگشتر طلا، شرفياب محضر پيامبر(ص) شده و سلام كردند، پيامبر(ص) با احترام خاص، پاسخ سلام آنان را داد و برخي از هدايايي را كه براي وي آورده بودند پذيرفت.
نمايندگان پيش از آن كه وارد مذاكرده شوند، اظهار كردند كه وقت نماز آنان رسيده است، پيامبر اجازه داد كه نمازهاي خود را در مسجد مدينه بخوانند و آنان در حالي كه رو به مشرق ايستاده بودند، نمازشان را خواندند. (سيره حلبي 3/239)
گروهي از سيره نويسان و محدُثان و مورخان اسلامي متن مذاكره نمايندگان نجران با پييامبر را نقل كردهاند ولي مرحوم سيد بن طاوس خصوصيات مذاكره و سرگذشت مباهله را دقيقتر و جامعتر و مبسوطتر از ديگران نقل كرده است. وي تمام خصوصيات مباهله را از آغاز تا پايان از كتاب «مباهله» محمٌد بن عبدالمطلب شيباني، و كتاب «عمل ذي الحجه» حسن بن اسماعيل نقل كرده است ولي نقل تمام جزئيات اين واقعه بزرگ تاريخي كه متأسفانه برخي از سيره نويسان حتي در اشاره به آن كوتاهي نمودهاند، از حوصله اين كتاب خارج است و فقط گوشهاي از مذاكرات آنان را كه «حلبي» در سيره خود آورده است در اينجا ذكر مينماييم. (همان)
پيامبر(ص): «من شما را به آيين توحيد و پرستش خداي يگانه و تسليم در برابر اوامر او دعوت ميكنم سپس آياتي چند از قرآن براي آنان خواند».
ـ نمايندگان نجران: اگر منظور از اسلام ايمان به خداي جهان است ما قبلاً به او ايمان آورده و به احكام وي عمل مينماييم.
ـ پيامبر(ص): «اسلام علايمي دارد و برخي از اعمال شما حاكي است كه به اسلام واقعي نگرويدهايد، چگونه ميگوييد كه خداي يگانه را پرستش ميكنيد، در صورتي كه شماها صليب را ميپرستيد و از خوردن گوشت خوك پرهيز نميكنيد و براي خدا فرزند معتقديد؟».
ـ نمايندگان نجران: ما او را خدا ميدانيم زيرا او مردگان را زنده كرد و بيماران را شفا بخشيد و از گل پرندگاني ساخت و آنها را بپرواز در آورد و تمام اين اعمال، حاكي است كه او خدا است.
ـ پيامبر(ص): نه، او بنده خدا و مخلوق خدا است كه او را در رحم مريم قرار داد و اين قدرت و توانايي را خدا به او داده بود».
ـ يك نفر از نمايندگان: آري او فرزند خدا است زيرا مادر او مريم، بدون اين كه با كسي ازدواج كند او را به دنيا آورد، پس ناچار بايد او همان خداي جهان باشد.
ـ پيامبر(ص): (فرشته وحي در اين موقع نازل گرديد و به پيامبر گفت كه به آنان بگويد): وضع حضرت عيسي از اين نظر مانند حضرت آدم است كه او را با قدرت بيپايان خود، بدون اين كه داراي پدري و مادري باشد از خاك آفريد و اگر نداشتن پدر گواه بر اين باشد كه او فرزند خدا است، پس حضرت آدم براي اين منصب شايستهتر است، زيرا او نه پدر داشت و نه مادر».
ـ نمايندگان نجران: گفتگوهاي شما ما را قانع نميكند، راه اين است كه در وقت معيٌني با يكديگر مباهله كنيم و بر دروغگو نفرين بفرستيم و از خداوند بخواهيم دروغگو را هلاك و نابود كند. (بحار 21/32)
در اين موقع پيك وحي نازل گرديد و آيه مباهله را آورد و پيامبر(ص) را مأمور ساخت تا با كساني كه با او به مجادله و محاجه بر ميخيزند و زير بار حق نميروند، به مباهله برخيزد و طرفين از خداوند بخواهند كه افراد دروغگو را از رحمت خود دور سازد. آيه مباهله:
«فَمَنْ حاجٌَكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جائَكَ مِنَ الْعِلْم فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ و نسائِنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَُ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللهِ عَلَي الْكاذِبينَ». آلعمران/61
[هر كس پس از روشن شدن جريان با تو مجادله بكند، بگو بياييد فرزندان و زنان و نزديكان خود را گرد آوريم ولابه كنيم و بناليم ولعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.]
طرفين به فيصله دادن مسئله از طريق مباهله آماده شدند، و قرار شد كه فرداي آن روز همگي براي مباهله حاضر و آماده شوند.

منشور جاويد ج 7
آية الله جعفر سبحاني

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.